چگونه رمان بنویسیم و درباره چه چیزی؟
چگونه رمان بنویسیم و درباره چه چیزی رمان بنویسیم؟
نظر من: پاسخ بخش اول می تواند به درازای چند کتاب باشد که در آن به زوایای مختلف نوشتن رمان بپردازیم. البته شاید پیشاپیش این سوال مطرح باشد که آیا اصلا “چگونه نوشتن رمان” را می توان آموخت؟ اینکه به مدد کارگاه و کلاس رمان نویسی و یا کتاب های آموزشی چگونه نوشتن رمان آموزش داده شود,… یا نه, نوشتن رمان در کل یک چیز ذوقی هست که بیشتر به استعداد و خلاقیت و قریحه ی آدمی بر می گردد؟
و شاید هم درصدی از آن به استعداد مربوط باشد و درصدی هم آموختنی و … جواب هایی از این دست. به نظرم به اندازه کافی در مقالات و یادداشت های مختلف به این مسئله پرداخته شده است. بنابراین فعلا بیش از این با این بخش از سوال کلنجار نمی روم.

ادامه مطلب
شرایط رمان برای چاپ
سلام.شرایط رمان برا چاپ چی باید باشه؟ نوع نوشتن. گفتگوهایی که بین اشخاص رمان انجام میشه قاعده قانون داره؟

ادامه مطلب
روح ادبی و زیبایی احساسی در رمان نویسی و رمان
سلام. من قبل از اینکه داستانم رو تایپ کنم اسکلت بندی رمانم رو تموم کردم (تقریبا) یعنی سه پرده اصلی و اکثر صحنه ها و کاراکتر پردازی و پلات رو مشخص کردم و حتی دیباچه ای هم براش نوشتم منتها فکر می کنم داستانم گوشت و جان و اون روح ادبی و زیبایی احساسی رو نداره و فقط پایه و اساسش خوبه و هرچقدر فکر می کنم نمی تونم بفهم چکار کنم تا خواننده خسته نشه از خوندنش و جذابیتش کم نشه. ؟؟ کتاب “داستان نویسی به زبان آدمیزاد” رو کامل خوندم و چیز خاصی در این مورد گیرم نیومد. اگه منبع یا کتاب و لینک خاصی می شناسید ممنون میشم کمکم کنید. ماجرا حول یک کاراکتر اصلی (پسری جوان که خانواده ش رو از دست داده) می گرده که ۷ سال از زندگی و اتفاقاتش رو نشون میده و وارد یک باند مافیایی میشه ولی بیشتر روی روابط بین کاراکترها و تنهایی کاراکتر اصلی و روابط عاطفی و عشقش تمرکز کردم تا اینکه به هیجانی کردن داستان بپردازم. با تشکر از وقتی که برای سوال من می گذارید.

ادامه مطلب
شروع رمانی با شخصیت های متعدد
یکی از دوستان پرسیده اند:
«بنده یه رمانی رو شروع کردم و اسکلت بندی رمان تموم شده رمان ۸ شخصیت تقریبا محوری داره ژانر رمان اجتماعی و تا حدودی عاطفیه ۸ کاراکتر داستان کاملا متفاوتن و بعضی از اونا به هم دیگه مرتبطند, داستان هر کدوم از این اشخاص هدف متفاوتی رو دنبال می کنه , و مشکل من در مورد چطور نوشتن یک مقدمه واحد و ادبی و دلنشین و جذاب برای این رمانه .»
نحوه شروع روایت یک رمان با چند شخصیت متعدد بستگی به موارد متعددی دارد که من به چند مورد می پردازم.

ادامه مطلب
کارگاه مجازی آموزش فنون داستان نویسی (۱)
گفتار ۱
________________________________________
داستان و انواع آن
مقدمه
هنگامی که میان کتب و جزوات مختلف به دنبال مقدمهای برای این گفتار میگشتم، مقدمهی استادم، دکتر مجید شاه حسینی، را که سالها پیش بر پژوهش خام من در مورد قصه نویسی آورده بود، یافتم. مطلوب است که آن مقدمه را با اندکی تلخیص و تصرف بر نوشتهی خود مقدم کنم:
«ادبیات داستانی» یا به تعبیر رایج آن «قصه گویی» پیشینهای به قدمت تاریخ حیات آدمی دارد. بشر از همان آغاز که پای بر این خاکدان نهاد به تفسیر و تاویل حقایق پیرامون خویش پرداخت و در این رهگذر از تخیل خود نیز مدد گرفت، اینگونه بود که نخستین قصه زاده شد. بشر اولیه ذهن ساده ـ ولی خیال پرداز ـ داشت. از این رو به تمامی اشیا و وقایع پیرامون خود، جنبهای نمادین و اسرارآمیز میبخشید و از همین جا بود که نخستین افسانهها و اساطیر پدید آمدند. تو گویی هنر افسانه پردازی و اسطوره سازی از همان آغاز در ناخودآگاه جمعی بشر مستتر بود، که اگر جز این است؛ خالق بشر خود به زبان قصه سخن نمیگفت. و مگر همین شباهت ظاهری میان زبان وحی و اسطوره نبود که کفار قریش با تمسک به آن، کتاب الهی را «اساطیر الاولین» میخواندند؟ و لابد میپرسی: «کدام شباهت؟ آن حکایت که پروردگار عالم «احسن القصص» نامیدش، حقیقتی بود راست و بیشبهه؛ و این قصه واقعی را با افسانه و اسطوره چه کار؟» ولی من میگویم: مگر من و تو وقتی قرآن میخوانیم تنها به ظاهر آیات استناد میکنیم و اینکه کدام واقعهی مسلم تاریخی را برای ما بازگو میکنند؟ اگر این است، پس این همه تفسیر و تاویل آیات از چه روست؟ پس چرا به قرآن تفال میزنیم و استخاره میکنیم؟ پس چرا از ظاهر آیاتی که به وقایعی مشخص اشاره دارند، حقایقی دیگر را در مییابیم؟ آیا جز این است که کلام الهی ظاهری دارد و بواطنی؟ مسلما ظاهر آیات خلاف واقعیت نیست، ولی آنکه به ظاهر بسنده میکند از حقایق باطنی محروم میماند. باطن قرآن نیز مستورهای است هزار تو که هر کس متناسب با درک خویش نکتهای از آن در مییابد. به دریایی عمیق و بی کران میماند. هر بیننده متناسب با قوهی دید خود حقیقتی را در عمق مشخص به نظاره مینشیند. آنکه چشمی نزدیک بین دارد تنها سطح آب را می نگرد و آنکه نگرشی ژرف دارد، زیبایی لولو و مرجان را در اعماق به نظاره مینشیند.

ادامه مطلب